ازش چندبار پرسیدم تمام اطلاعات گوشیتو به گوشی جدیدت منتقل کردی؟
هربار گفت آره
بعد که گوشیو ریست تو فکتوری کردم تازه اومده میگه یادداشتامو میخوام، اونم نه معمولی، با گریه جیغ و داد و کلی حرفهایی که نه در شان خودش بود نه من، گوشی هم شبیه بومرنگ به سمت اینجانب شلیک شد:|
حواسش جمع سوالم بود این اتفاق نمیفتاد، من که مرض نداشتم:\
هنوز انگیزه ندارم، دلیل دارما اما انگیزه نه
کاش نیازی بهش نداشتم
چگالی غصه هایی که دارم کم کم داره از حجم تحملاتم تجاوز میکنه، جوریکه این روزها دلم گاهی میخواد بیفتم و بمیرم، انقدر تهاجم فرهنگی به حس غربت خودم میکنم که شاید یه ذره آروم بگیره دلم اما هربار دلتنگ تر از قبل میشینم کنج اتاقمو برای دلم قصه حسین کرد شبستری تعریف میکنم، شاید دلم میخواد گاهی بیخیال این دنیا برم توی حافظه یک دستگاه و به خودم وضعیت هیدن بگیرم تا چند وقتی ببینم دل کی برام تنگ میشه؟
مخصوصا حالا که به عمق دریا دلتنگم.
با هیچ کسم میل سخن نیست
شاید گاهی وقت ها لازمه تلنگری بخوری برای پیشرفت
اما نه به اندازه ای که حس کنی این بیست و اندی سال رو به هدر دادی