اینروزها کتاب میخرم، یک فصل میخونم، بعد یه نشونه میذارم که دفعه بعد یادم نره کجا بودم و بعدش کاملا یادم میره باید کتابو تمومش کنم
فرقی نداره چند سالته، فرقی نداره مردی یا زن، فرقی نداره تو یه شهر شلوغی یا خلوت
غروب جمعه همیشه غروبه، حتی وقتی میخوای وانمود کنی همه چی خوبه و شاده
غروب جمعه دقیقا همون لحظهایه که همه چی آرومه و تو دلت نمیخواد اینطوری باشه