ازش چندبار پرسیدم تمام اطلاعات گوشیتو به گوشی جدیدت منتقل کردی؟
هربار گفت آره
بعد که گوشیو ریست تو فکتوری کردم تازه اومده میگه یادداشتامو میخوام، اونم نه معمولی، با گریه جیغ و داد و کلی حرفهایی که نه در شان خودش بود نه من، گوشی هم شبیه بومرنگ به سمت اینجانب شلیک شد:|
حواسش جمع سوالم بود این اتفاق نمیفتاد، من که مرض نداشتم:\
هنوز انگیزه ندارم، دلیل دارما اما انگیزه نه
کاش نیازی بهش نداشتم
ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــران
فدای اشک و خنده تو
دل پر و تپنده تو
فدای حسرت و امیدت
رهایی رمنده تو
رهایی رمنده تو
ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــران
اگر دل تو را شکستند
تو را به بند کینه بستند
چه عاشقان بینشانی
که پای درد تو نشستند
کلام شد گلوله باران
به خون کشیده شد خیابان
ولی کلام آخر این شد
که جان من فدای ایران
هر وقت که پاش بیفته، حتی همونایی که به تهاجم غرب اینروزها نشستن توی خونه و ابرو نخ میکنن، برات رگ کلفت میکنن، فکر تجاوز به حریم امن ما به سرت نزنه آل سعود، اینجا دست به مهره حرکته، یک جرقه دودمان به باد رفته !
ایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــران
به خاک خسته تو سوگند
به بغض خفته دماوند
که شوق زنده ماندن من
به شادی تو خورده پیوند
اوضاع روحی دوستت ، دوست که نه ، صمیمیترین دوستت که خراب باشه
تو هم کاری از دستت برنیاد براش ، حالت گرفتست ، قدر تموم بیحوصلگیهای نکردهات بیحوصله میشی!
پ.ن: قدم زدن توی شهرکتاب رو دوست دارم ، هیج وقتم دست خالی ازش بیرون نمیام
فقط چونکه
مردم فکرت را دوست دارند
معنایش این نیست
که مجبور باشند
بدنت را هم دوست بدارند