حرفهایی از جنس یک رنگی ، از همه جا از هیچکس

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

بعضی ها هم هستن تو کاری که بلد نیستن اظهار فضل میکنن

اصن یه وقتایی مثل الآن که از بس یه مشکل رو اعصابمه ، هر کی هر کاری میکنه رو اعصابمه ، الآنم خودم رو اعصاب خودمم!

آخه پسر خوب تو رو چه به آشپزی :|

هرکسی را بهر کاری ساختند

دفم افطاره تقریبا کمتر از یه ساعت مونده اینجانب اومدم ماکارونی درست کنم ، حالا از مدت زمان لازم برای دم کشیدنش که گذشته فقط نمیدونم اون زیر چه بلایی سر سیب زمینی های خوشگلم که قرار بوده ته دیگ طلایی بشه اومده !

بی صبرانه مشتاقم اذان به صدا در بیاد ببینم برای اولین بار ماکارونی که ساختم چی شده :)

حالا کاملا بچه های عمران رو درک میکنم اون زمان که دانشجو بودم ( همچین میگه اون زمان انگار ده سال پیش بوده :دی ) میخواستن سازه ماکارونی بسازن چقدر مکافات میکشیدن ، اصن من تو یه آبکش کردنش موندم ، دست چپ و راستم گیر کرد به هم وقتی داشتم صافش میکردم چه رسد به ساخت سازه :)))

ترجیح میدم بشینم پشت سیستمم شب تا صبح کد بنویسم و از سوی چشمام کم شه اما کف آشپزخونه نشه کارخونه ماکارونی سازی :(

صاحابش که برگرده خونه احتمالا بیچارم میکنه :)


این متن خیلی با حال و هوای خیلی از نوشته هام فرق داشت اما خیلی دلم میخواست بنویسم و تنها سوژه ای که این روزها بتونم راجع بهش با عموم حرف بزنم همین بود متاسفانه :(

ببخشید دستپخت این بارم باب میل نبوده


و اما خواهش همیشگیم ، دعا کنیم همه به خواسته هامون برسیم


حق نگهدارتون

۱۲ تیر ۹۴ ، ۱۹:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین

امشبم مثل هر شب

دست منو بگیر حالم جهنمه از حسه هر شبم هر چی بگم کمه

بغضم غرورمو یاری نمیکنه این گریه ها برام کاری نمیکنه

هر شب دلم دریایه آتیشه از این بدتر مگه میشه

حال هیشکی تو دنیا بدتر از حال من نیست

دردی رو زمین بدتر از همین درد تنها شدن نیست

۱۱ تیر ۹۴ ، ۲۱:۰۹ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین