حرفهایی از جنس یک رنگی ، از همه جا از هیچکس

۱۳ مطلب با موضوع «شخصی» ثبت شده است

آدم نماهای دلسوز

گفتن ساعت سه تشریف بیارین جلسه ما هم گفتیم چشم ، گزارش کارهارو جفت و جور کردیم و رفتیم دم اتاق رئیس تا بعد از هماهنگی بریم داخل

همیشه وقتی اسم جلسه میاد مو به تنم سیخ میشه ، یاد جلسات گذشته می افتم و حرفهایی که به اجبار شنفتم و در جواب چیزی نگفتم و سکوت معنی دار کردم و باز هم راهی رو پیشنهاد دادم که عقلانی تر بوده

وارد اتاق جناب مدیرعامل معظم که شدیم دیدیم دو نفر از کارگران مسن رو برای بازخواست برده بالا و تیر به تیر مشغول رگبار کردن و سرکار خانم میرزابنویس هم که به جد میتونم بگم سرعت عمل خوبی داشت نوت برمیداشت تا ضمیمه صورت جلسه بنماید :-)

تا راس ساعت سه و نیم همونجور که اول وارد اتاق شدیم به صورت سرپا ایستادیم تا بلآخره ترور شخصیتی اون بندگان خدا تموم شه و ما اجازه شرف یابی به میز کنفرانس رو پیدا کنیم

خلاصه سرتون رو درد نیارم تمام حرفهایی که میخوام بزنم رو تو همون نیم ساعت چهل دقیقه سرپا بودنم دستگیرم شد و بعد از اون چیزی مفید فایده مطرح نشد

اما نکات اخلاقی جلسه به شرح ذیل :

آقا طرف چون گردنش کلفته ، چون کارخونه مال باباشه ، چون مدیرعامله میاد و ماشینش رو میاره توی محوطه پارک میکنه ، خوب این اشکالی نداره کارخونه مال باباشه و حقشه

بعد تقریبا هفته ای چهار بار میده همون دوتا آقای مسن بخت برگشته با شیلنگ آب حیاط ماشین رو براش تر و تمیز بکنن ، اون هم از آب شرب ( عجب مگه داریم ؟ )

تا اینجای کار به من و شما در چه حد مربوطه ؟

در این حد که اگه تونستیم یه تذکر بدیم بنده خدا این آبو اون ور کشورمون اون پایین مایینا ندارن که بخورن ، نکن اینکار تو روخدا !

اما کار وقتی بیخ پیدا میکنه که آقا دست پیش میگیره که پس نیفته !

برگشته با یک حالت عاقل اندر سفیه به حضار جمع نگاه میکنه و میگه : چند روز پیش دیدم داشتین ماشینمو میشستین و بعدش شیلنگ آب رو به امون خدا ول کردین رو زمین و آبش رو هدر دادین !

شما اصلا میدونین جنگلامون برای همین بی آبی دارن دونه دونه پر پر میشن و میسوزن ؟

میدونین چقدر کنتور میندازه این کارتون برای کارخونه ؟

عجب ، مگه میشه ؟

بعد تموم حضار در جمع هم که همیشه طبق معمول بخاطر نداشتن حق آزادی تفکر ( خیلی با آزادی بیان فرق داره و کاملا اختیاریه ) خودشون رو به سمتی آویزون میکنن که در ظاهر قدرت و جاه و جلال داره ، برگشتن با یه لحن حقارت آمیزی به اون دوتا کارگر نگاه کردن که یعنی خــــــــــــــــــــاک عالم تو سرتون چرا اینکارو میکنین؟

تو همون حالت که همه داشتن به اون دو نفر نگاه میکردن و من هم داشتم به همه نگاه میکردم با خودم تو دلم به خودم پوزخندی زدم که تویی که دم از انسانیت میزنی چرا ساکتی و حرفی نمیزنی؟

دیدم راست میگه وجدانم ، از خودم هم بدم اومد !

آخه با فرهنگ ، خوشتیپ ، لباس برند ، ساعت سوئیسی ، شاسی بلند سوار ، اینکه آبو ول کردن رو زمین به امون خدا فقط هدر دادنه؟

کجای دنیا با آب شرب ماشین شستن جلوه خوبی داره و بعد ول کردنش رو هوا فقط بده ؟

اون وقتی که دارن با شلنگی به قطر به اون کلفتی ماشینتو میشورن ،‌ جنگلامون پر آبن ؟

اصلا جنگل و مردم کویر و بخشای کم آب کشورو بی خیال ، کنتورو چی میگی اون موقع ها واست پول نمیندازه ؟

چرا میخوای خودتو خوب جلوه بدی وقتی همون لحظه داری به خودت گند میزنی؟

میای از حقوق بشر و صرفه جویی دم میزنی در حالیکه خودت داری به لگد کردنشون دستور میدی؟

اون دو نفر واس دل خودشون میان ماشینتو میشورن ؟

کی بهشون میگه بشورن؟

ولش کن اصلا نرود میخ آهنی هم درسنگ!

من میخوام بگم چرا ما اینجوری میشیم ؟ چرا حواسمون به یه سری چیزا پرته که حشوه و جمع چیزایی که اصله نیست؟

یقه اون بنده خدارو سفت میگیرم واس اینکه داره کاری رو میکنه که مقصر اصلیش خودمونیم!

اتفاقا اون دو نفر خیلی بیشتر از تو قدر آبو میدونن ، آخه تو ظهر تابستون زیر نور مستقیم خورشید برات میشورن ماشینتو و بعدش باید برن سراغ آب سرد کنی که به هیچ وجه تو اون دما جواب نمیده و همیشه آبش گرمه!

خیلی حرصمو در آورد توی جلسه ، بیشتر هم ازین ناراحت بودم که چرا پا نشدم بکوبم تو دهنش بگم خوشتیپ ، خود تویی که سر تا پا اشکالی نه این چند نفر!

یه بزرگواری یه جمله گفت یه جایی خیلی به دلم نشست گفت :

"مثل آدمهای بد خوب حرف نزن ، واس هر مزخرفی الکی کف نزن"

همیشه سعی میکنم آدم بده نباشم که خوب حرف میزنه

اصلا هم از خودم راضی نیستم که اونجا نتونستم حرفی بزنم

اما خوب گاهی فشارهایی روی آدم هست که مجبوره دهنش رو بسته نگه داره ، تنها کاری که تونستم بکنم این بود نگاهم رو با نگاههای نامرد بقیه همراه نکنم و خیره نشم تو چشمای شرمنده دو تا پدر که برای گذران زندگیشون مجبورن هر چند وقت یک بار کلی حرف بشنون!


پ.ن : خودم ته آدم های پر خطا ، اما سعی میکنم بیش ازین پامو کج نذارم ، شما هم دعا کنین

۱۶ شهریور ۹۴ ، ۱۸:۵۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین

این ساعت مزخرف!

دیدی گاهی وقتا یکی یه جوری اعصابتو خرد میکنه همون لحظه میزنی تو دهنش ؟

یه وقتی هم هست یکی یه جایی یه کاری میکنه چند وقت بعد گندش در میاد که تو نمیتونی بزنی تو دهنش !

امروز همین ساعت من دچار همین مشکل شدم

شاکیم از اون آدمی که چوب لای چرخ زندگیم کرده

فقط از خدا میخوام کمک کنه گره کارم ازین پیچیده تر نشه

لعنت به آدمی که فکر عاقبت کارشو نمیکنه فقط غرورش مهمه براش عه !



۱۲ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین

این روزها همه سریال های ترکیه ای میبینن شما چطور ؟

نه میخوام بگم بده ، نه میخوام بگم خوبه
همیشه توی هر جامعه ای وقتی چیز جدیدی وارد میشه ، ناخودآگاه اکثریت اون جامعه که توانایی سوق به سمتش رو دارن ، به سمتش حرکت میکنن ، یعنی چطوری بگم هرکسی توانش رو داشته باشه ازش استفاده میکنه


یک جامعه از یک بخش کلی تشکیل نشده ، توش پره از اقشار مختلف ، تحصیل کرده ، دکتر ، مهندس ، خلبان ، معلم ، متخصص ، تکنسین ، بی سواد و گونه های مختلف دیگه که هر کدومشون از هر امکانی از هر تکنولوژی به میزان سطح دانش و فرهنگ خودشون استفاده میکنن
مثلا وقتی یک نرم افزار ردیاب وارد بازار بشه ، یک سری ازش بعنوان ابزاری برای حفاظت از وسایلشون استفاده میکنن ، یک سری به فکر سو استفاده میفتن و آدمهای دور و بر رو کنترل میکنن ، یه سری از خانوما و آقایون میفتن دنبال چک کردن لحظه ای همسرشون و امثالهم :)))
میخوام بگم هر چیزی دست هر کسی باشه ، ازش جوری برداشت میکنه که سطح درک خودش میرسه
چند وقتیه توی جامعه ما چیزی باب شده بعنوان سریال های ماهواره ای ، که بسیار هم پر طرفداره ، مخصوصا از طرف خانمها ، بعضا عده ای رو میشناسم که جوری دنبال میکنن این سریال هارو که اگر براشون آزمونی برگزار میشد شک ندارم همه تا مدرک فوق تخصص پیش میرفتن
انصافا بگم خودم نهایتش یک یا دوقسمت ازین سریال هارو به اصرار دوستان از داخل فلش های معظمشون دیدم ، که شاید به ده دقیقه هم نکشیده باشه ، اما به اندازه سطح درک پایین خودم ازش برداشت بدی داشتم ، یعنی جوری برداشت کردم که داره یک سری قبح هارو میشکنه حالا کاری ندارم چه چیزایی رو !
من نه جامعه شناسم ، نه روانشناسم ، نه سیاستمدارم نه هیچ چیز دیگه فقط یک موجود زنده ام که از قضا عضو این جامعه هم به حساب میام :)
خوب که نگاه میکنم میبینم جامعه هدف این سریال ها رو اکثر خانمها تشکیل میدن ، یعنی به شکلی که توی یک خانواده مادر خونه ، دخترای خونه ، در درجه پایینتر پدر خونه اگر وقت داشته باشه و در انتها میرسه به پسر خونواده ، اینجوری به نظر من خیلی منطقی و اصولی کل خونواده رو در نظر گرفتن ، بنیاد خونواده کیه ؟ من که فکر میکنم مادر ، و اون دختری که امروز مجرده روزی میشه مادر :)


اینکه چرا من ازین سریال ها نمیبینم چند تا دلیل داره که میخوام بگم :
1 - شخصا آدمی هستم که دوست ندارم چیزهای منفی رو در اجتماع ببینم وقتی کاری از دستم بر نمیاد
2 - این سریال ها در فرهنگی تولید میشن که بسیار زیاد با فرهنگ جامعه ما فاصله دارن ( فیلم سینمایی فرق داره ، یه بار میبینی تموم میشه میره)
3 - درسته سریال های تولید داخل قریب به 98 درصد بی محتوا و چیپ به حساب میان اما حداقل موضوع اصلیشون همون مشکل یا همون نقطه قوت داخل جامعه هست که حالا نه چندان جذاب بهش پرداخته میشه ( شاید هفته ای دو سه شب بتونم سریالی رو ببینم )
4 - بدم میاد از موضوعی که محوریت اکثر این سریالهاست ( خیانت در امانت ، چیزی که میتونم حدس بزنم تو همون کشورها درصدش خیلی کمتر از چیزیه که تو این سریال ها نشون میده )
5 - به دلایل منطقی البته از نظر خودم که اون هم اینه که این شبکه ها چرا باید یک سرال مثلا صد قسمتی که کلی هزینه تولیدش بوده رو رایگان دوبله و ترجمه کنن و رایگان تر در اختیار ما بذارن ؟ ( همیشه وقتی چیزی خیلی خوبه بیشتر از حد انتظار ، متاسفانه بهش شک میکنم مخصوصا معامله)
6 - ترجیح میدم روزی دو تا فیلم سینمایی قشنگ ببینم اما سریال رو دنبال نکنم
7 - و کلی دلایل دیگه که الآن یادم نمیاد :)))))

دوستان ، عزیزان ، شنوندگان و خوانندگان محترم ، نه قصد توهینی دارم ، نه قصد اینو که بگم من خیلی روشنفکر و متفکرم ، من فقط نظر شخصیم رو گفتم ببخشید اگه بد گفتم
۰۴ شهریور ۹۴ ، ۲۱:۰۵ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
امیرحسین