خوب من دیشب به در بسته خوردم ، قبلا هم به در بسته خوردم ، شک ندارم بعدا هم به در بسته میخورم ، اصلا مگه به در بسته خوردن عیبی داره؟
فکر میکنم آدما وقتی به در بسته میخورن به دو دسته تقسیم میشن ، دسته اول اونایی که بعد از یکم تلاش وقتی مطمئن شدن که در بستس بیخیال میشن و میرن ، میرن تا جای دیگه یه در دیگه پیدا کنن ، حتی اگه یقیین داشته باشن چیزی که میخوان پشت همون در بستس اما میرن ! دسته دوم ولی به این راحتیا تسلیم نمیشن ، هر جوری شده وای میسن تا در رو وا کنن ، مثل تو فیلما با دیلم میفتن به جون قفل در ، اما حالا این دیلم چیه و کجاست خدا میدونه ، دسته دوم رو دوست دارم ، حتی اگه بدونن پشت اون در چیزی یا کسی منتظرشون نیست بازم تلاششون رو میکنن ، چون به خدا امیدوارن ، منم همینطورم ، یعنی تمام تلاشم رو میکنم تا جزو دسته دوم باشم ، جوری که واس چیزی که میخوام همه تلاشم رو بکنم :)
حالا بماند که وقتی به در بسته میرسم خیلی دردم میاد ، بماند که تا چند روز ذهنم رو به خودش درگیر میکنه ، اما من دست بر نمیدارم و هرجوری شده بازش میکنم ، چون فکر میکنم هنوز امکانش هست یکی اون طرف در چشم انتظارم باشه ، از دیدنم خوشحال شاید نشه اما میدونم ناراحت هم نمیشه!