دیگه داشت کم کم یک سال میشد البته شاید پست بعدی هم  یک سال بعد بیاد!

خیلی خوب فکر کردم ، فکر کردم که باید چیکار کنم ، بنویسم یا ننویسم ، هر روز کلنجار و هر روز دل مشغولی ، هر روز فکرای خوب و هر روز فکرای بیخودی ، اما آخرش به این نتیجه رسیدم ، باید یه جوری خودمو خالی کنم ، من از کسی شکایتی ندارم ، من فقط گاهی از خودم شاکیم که چرا کارهایی رو که باید میکردم نکردم و کردم کارهایی رو که نباید!!!

نمیدونم چند روز به مشخص شدن تکلیفم مونده

نمیدونم چند روز دیگه بلاتکلیفم

نمیدونم هیچی نمیدونم

اما با همه ندونم کاری هام میخوام فقط ادامه بدم

میخوام برسم

به چیزی که میخوام

به کسی که میخوام

به مدینه فاضله ای که میخوام

میخوام فاصلــــــــــــــــــــــه هارو به نیم فاصله ها برسونم ، بعد رسما از بین ببرمشون

میخوام تا جایی که میتونم خوشبخت باشم

خوشبختش کنم

میخوام یه شروع تازه رو استارت بزنم

میخوام بیام و از نو بسازم یه نقشه جدید زندگی

میخوام دیگه انقدر میخوام میخوام نکنم

میخوام به همه میخواستن هام برسم

فقط برسم و تا ابد بمونم!

به اون ، به آیندم ، به خوشبختی.


یاحق